اجسادی که دیکتاتورها را می‌ترسانند

چهل سال از گردهمایی «مادران پلازا دومایو» در میدان اصلی شهر بوئنوس آیرس می‌گذرد، مادران آرژانتینی که فرزندان‌شان را مابین سال های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ و در طول دوران حکومت رعب‌انگیز دیکتاتورهایی چون «خورخه رافائل ویدلا» و «رینالدو بینیونه» گم کردند.

آن‌ها مدت سی سال در تلاش و تکاپو بودند تا حداقل از سرنوشتی که بر کالبد فرزندان‌شان رفته، مطلع باشند.

روایت‌های مختلفی از آمار گمشده‌گان وجود دارد، ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر، مخالفان و معترضانی که در آن سال‌های سیاه آرژانتین ربوده و گم شدند و هنوز هم شیوه مرگ و به خاک‌سپاری یا سرنوشت کالبدشان، در تاریکی باقی مانده است.

از آن عده فقط  سرنوشت ۵۰ تن روشن است، چرخه‌ای که نقطه شروعش با ربودن دولتی «خورخه ریکادو ماستی» نخستین مخالف گم شده، شروع شد. کسی که هرگز کالبدش را پیدا نکردند.

نخستین گور دسته‌جمعی کشف‌شده در آرژانتین دیکتاتور زده و ویران شده بعد از دوران خفقان، توده‌ای از ده هزار استخوان سوخته بود و پس از آن «انجمن حقوق بشر» اعلام کرد تا آن زمان  شواهدی مبنی بر قتل ۱۲۲۶۱ انسان مفقود شده، کشف کرده است.

به راستی چرا دیکتاتورها حتی کالبد مخالفان‌شان را هم برنمی‌تابند؟

در درازنای تاریخ، همواره اجساد مخالفان، معترضان یا مبارزان سیاسی، از سوی دولت‌های مختلف در سراسر این زمین ویرانه، وجه‌المصالحه کش و واکش‌های سیاسی قرار گرفته است. آن‌ها در گورهای دسته‌جمعی به خاک سپرده شده یا مورد هتک حرمت، مثله شدن، دفن مخفیانه قرار گرفته یا خوراک حیوانات وحشی بوده‌اند.

در ایران و در طول یک دهه، قریب به ۱۵ هزار زندانی سیاسی و عقیدتی، اعم از فعالان سیاسی،  دانشجویی و کارگری در زندان اعدام شدند. اما در مورد سرنوشت کالبد اکثریت قریب به اتفاق این افراد اطلاع چندانی در دست نیست، آن‌ها گور مشخصی ندارند و روشن شدن این مساله همیشه بخشی از مطالبات بازماندگان‌شان بوده است.

«بهار مجدزاده» در مقاله‌ای که در خصوص «تاملی بر عکس‌های دفن شدگان گورستان خاوران» درباره کالبد مخالفان سیاسی دولت ایران می‌گوید: «از سال سیاه ۶۰ نوعی بی‌نظمی در دستگاه حاکم در رابطه با مکانِ به خاک‌سپاری اعضای سازمان‌های سیاسی وجود داشته است. گاه محل دقیقی در گورستان‌های رسمی به خانواده‌ها داده می‌شده، گاه محلی تقریبی در لعنت‌آبادها و گاه کالبد فرد اعدام شده چون شی‌ای برای سر به نیست کردن نزد حاکمیت می‌مانده و محل دفنی اعلام نمی‌شده. ولی تقریبا در همه موارد کالبد فرد اعدام شده به خانواده تحویل داده نمی‌شد.»

به باور او از عکس‌های باقی مانده از خاوران می‌توان «خشونت سمبلیکی را که بر اجساد روا داشته شده، مکانیزم اندیشه جنایت‌کار در رفتاری که با اجساد داشته و این‌که اجساد با عجله و به فوریت به خاک سپرده شده‌اند و این‌که همگی آن‌ها لباس عادی به تن داشته‌اند را درک کرد.»

اما بی حرمتی به اجساد مخالفان به محدوده جغرافیایی ایران خلاصه نمی‌شود، همین مقاله به بخشنامه‌ای اشاره می‌کند که در سال ۱۹۲۲ از سوی اتحاد جماهیر شوروی برای تعیین سرنوشت اجساد مردگان گولاگ صادر شده است. بخشنامه‌ای با این محتوا: «بدن فرد اعدام شده به هیچ‌کس تحویل نباید داده شود و باید بدون رعایت هیچ آداب و رسومی با همان لباسی که بر تن داشته در همان محل اعدام یا هر جای دیگری بدون بر جا گذاشتن نشانه‌ای از یک قبر به خاک سپرده شود یا سوزانده شود.»

قدرت حاکم از میزان اثربخشی مخالفانش می‌ترسد. در برخی موارد به شهادت تاریخ، تاثیر جسد یک فرد مبارز، به مراتب بیشتر از تاثیر کالبد زنده اوست. و با این‌که در تمامی مکاتب بشری، کالبد انسانی که دارفانی را وداع گفته، دارای نوعی شکوه و تقدس است. به همان نسبت هم می‌تواند دست‌مایه بی‌حرمتی طبقه حاکم و دولت به منظور شکستن آن تقدس قرار بگیرد.

نمونه‌های بسیاری از بی‌حرمتی بر اجساد مخالفان سیاسی به روایت تاریخ را می‌توان شماره کرد.

به عنوان مثال می‌توان به تاریک بودن سرنوشت اجساد مخالفان «اگوستو پینوشه» دیکتاتور به قدرت رسیده در سال‌های ۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰ در شیلی اشاره کرد،  سال ۱۹۷۸ اجساد چهارده دهقان بیچاره در غرب سانتیاگو در حالی که در کوره‌های آهک دفن شده بودند، پیدا شد. اما کماکان ابهام بسیاری در مورد سرنوشت کالبد مفقودشدگان این دوره تاریخی وجود دارد.

در طول دوران زمامداری این دیکتاتور، پیدا شدن اجساد مخالفان در حالی که پس از مرگ مورد هتک حرمت قرار گرفته یا  به شکل مثله شده یا سوزانده شده در حوالی شهر سانتیاگو رها شده بودند، اتفاقی عادی محسوب می‌شد.
روایت دهشتناک تاریخ از جنایت بر کالبد مردگان معترض، به مدت‌ها پیش از این‌ برمی‌گردد.از ماجرای «جورج دوسا» مخالف پادشاه فئودال حاکم بر مجارستان که روی تختی برافراشته از آتش برشته شد و بعد از آن جسد کباب شده‌اش توسط هم‌رزمانش که هفته‌های متوالی در گرسنگی نگه داشته شده بودند، خورد شد گرفته تا جسد «دامیین» که او را به جرم سوءقصد به جان پادشاه فرانسه به چهار اسب بستند و چهار شقه‌اش کردند تا امروز، رسم نامعهود افراد قدرتمندی بوده که از تاثیر کالبد مخالفانشان‌، به اندازه دوران زیستن‌شان واهمه داشته‌اند.

«نیروهای ضد استقلال کنگو» سال ۱۹۶۱ جسد پاتریس لومومبا، رهبر استقلال‌طلب کنگو از استعمار بلژیک را قطعه‌قطعه کرده، قطعات را در اسید انداختند و آن‌چه را که باقی مانده بود، در آتش سوزاندند و خاکسترش را بر باد دادند.

اما حتی امروزه و همراه با انقلاب دیجیتالی در دنیای مدرن، کماکان با اندیشه حذف و تحقیر یک تفکر، به سبب بی‌حرمتی به کالبد انسانی مواجه‌ایم. این روزها خبر احداث بخش «خائنین قبرستان‌های ترکیه» به گوش می‌رسد.

وب سایت مشرق در این مورد نوشته است که دولت اردوغان اقدام به راه‌اندازی قبرستانی به نام «قبرستان ویژه خائنین» کرده تا عوامل کودتای نافرجام ترکیه را در آن به خاک بسپارد. قبرهایی که به نقل از شهردار استانبول، آقای «تاپباش»، در طول تاریخ از سوی رهگذرها مورد بی‌حرمتی و آب دهان قرار بگیرد. او به رسانه‌های ترکیه گفته «آن‌ها نباید بگذارند حتی بعد از مرگ هم این مردگان در آسایش باشند.»

از سوی دیگر در سوریه، جبهه النصر و داعش، اجساد نیروهای ارتش سوریه را طعمه سگ‌ها می‌کنند. آن‌ها به صراحت گفته‌اند انداختن اجساد کشته شدگان جلوی سگ‌ها ، نوعی سیاست برای ایجاد وحشت در قلب دشمنان است.

گروه تروریستی داعش در خلق شیوه‌های جنایت هولناک علیه کالبد درگذشتگان، قصه‌های عجیبی دارد. سال گذشته ویدیویی در فضای مجازی منتشر شد که یک فرمانده نیروهای شورشی داعش، کالبد یک سرباز سوری را شکافت، قلب او را از سینه خارج کرده و به دندان کشید، ویدیویی که انزجار افکار عمومی جهانی را به شدت برانگیخت.

اما شاید یکی از معروف‌ترین اجساد تاریخی، کالبد «ارنست چگوارا» مارکسیست مبارزی باشد که در کوبا، کنگو و بولیوی به‌خاطر تحقق ایده‌های سوسیالیستی جنگید و در نهایت توسط بولیویایی‌ها کشته شد.

جسد او را بعد از مرگش در روز نهم اکتبر سال ۱۹۶۷ با یک هیلی‌کوپتر به روستای ولگراند منتقل کردند، عکس‌هایی از کالبد خونین او وجود دارد که روی میزی در رخت‌شوی‌خانه‌ای دراز به دراز خوابندند. عکس‌هایی که از پربیننده‌ترین عکس‌های عالم مجازی است.

انگار که دولت بولیوی از مرده چگوارا بیش از زنده او واهمه داشت. آن‌ها نمی‌خواستند کالبد چگوارا، هم‌دلان و هم‌فکرانش را دور هم جمع کند و محلی برای تجمع مخالفان دولت بولیوی باشد. دست‌های او را از تنش جدا کردند تا به عنوان سندی قطعی برای مرگش در اختیار داشته باشند و او را شبانه بدون دست، در گوری حوالی یک فرودگاه در ولگراند دفن کردند. سی سال بعد با دخالت آرژآنتین و کوبا و بعد از دو سال تحقیقات گسترده، قبر چگوارا کشف شد. ای‌ بار مقبره باشکوهی در منطقه سانتا کلارا برای کالبد او ساختند و محل دفنش تاکنون توسط میلیون‌ها نفر از طرف‌داران تفکر این مبارز سوسیالیست مورد بازدید قرار گرفته است.

ماجرای اجساد مخالفان قذافی هم حکایت دیگری است. تنها  بعد از مرگ معمر قذافی، دیکتاتور لیبی بود که سرنوشت مخالف سرسخت رژیم دیکتاتور سابق که ۱۹ سال از ناپدید شدنش می‌گذشت، معلوم شد. جسد «منصور الکیخیا» به مدت ۱۹ سال بعد از کشته شدنش به دستور قذافی در یک فریزر خانگی نگه داشته می‌شد و سرانجام کالبد منصور در یک ویلا در طرابلس پیدا شد.

چندی بعد از کشف جسد منصور الکیخیا، وب‌سایت انتخاب به نقل از العالم از کشف ۱۸ جسد دیگر از مخالفان معمر قدافی خبر داد. اجسادی که مدت سی سال در یک سردخانه در بیمارستانی واقع در طرابلس نگهداری می‌شدند. آثار شکنجه روی این کالبدها نشان می‌داد که آن‌ها از مخالفان معمر قذافی بوده‌اند، اما هیچ سند و مدرکی وجود ندارد که انگیزه قذافی را از انجام چنین رفتاری با کالبد مخالفانش به طور مشخص و روشن توضیح دهد.

حتی اوباما که برنده جایزه صلح نوبل بود، از کالبد اسامه بن لادن واهمه داشت وجسد این تروریست را راهی اعماق دریا کرد.


منتشر شده

در

توسط