
خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است.

خاتون من تو بگو حیف این دشت نیست؟

سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم.

خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است.
مهربانوی من، شهبانوی من سلام مهربانوی صبور من! خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است. روزگاری دور، لب حوض

خاتون من تو بگو حیف این دشت نیست؟
زنگ زدی بپرسی امروزم چطور گذشت؟ مرا ببخش مهربانو، وسط جاده بودم . از زمین بخار بلند می شد شکل نفس های یک هیولا.

سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم.
مهربانوی من سلام سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم. از راه دور اگر جویای حال منی باید بگویم

خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است.
مهربانوی من، شهبانوی من سلام مهربانوی صبور من! خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک

خاتون من تو بگو حیف این دشت نیست؟
زنگ زدی بپرسی امروزم چطور گذشت؟ مرا ببخش مهربانو، وسط جاده بودم . از زمین بخار بلند

سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم.
مهربانوی من سلام سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم. از راه
آخرین
مطالبخیلی دور، پشت کلمه ی کوه ها، دور از کشورهای کنسوننتیا و وکالی

خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است.
مهربانوی من، شهبانوی من سلام مهربانوی صبور من! خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است. روزگاری دور، لب حوض سیمانی لب پریده آن حیاط قدیمی

خاتون من تو بگو حیف این دشت نیست؟
زنگ زدی بپرسی امروزم چطور گذشت؟ مرا ببخش مهربانو، وسط جاده بودم . از زمین بخار بلند می شد شکل نفس های یک هیولا. نمی توانستم مکالمه مان را ادامه

سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم.
مهربانوی من سلام سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم. از راه دور اگر جویای حال منی باید بگویم خوب نیستم. به سرم زده امشب
تاریکی دهان گشادی دارد / عباس شکری
مجموعه داستان: زنی که دهانش گم شد ماهرخ غلامحسینپور انتشارات مروارید، تیر ۱۳۹۸ برای چه مینویسیم؟ برای چه متن خوانده میشود؟ برای چه متن روایت میشود؟ و برای چه…؟ هر

خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است.
مهربانوی من، شهبانوی من سلام مهربانوی صبور من! خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است.

خاتون من تو بگو حیف این دشت نیست؟
زنگ زدی بپرسی امروزم چطور گذشت؟ مرا ببخش مهربانو، وسط جاده بودم . از زمین بخار بلند می شد شکل

سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم.
مهربانوی من سلام سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم. از راه دور اگر جویای

خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است.
مهربانوی من، شهبانوی من سلام مهربانوی صبور من! خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است. روزگاری دور، لب حوض سیمانی لب پریده آن

خاتون من تو بگو حیف این دشت نیست؟
زنگ زدی بپرسی امروزم چطور گذشت؟ مرا ببخش مهربانو، وسط جاده بودم . از زمین بخار بلند می شد شکل نفس های یک هیولا. نمی توانستم مکالمه مان

سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم.
مهربانوی من سلام سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم. از راه دور اگر جویای حال منی باید بگویم خوب نیستم. به سرم

خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است.
مهربانوی من، شهبانوی من سلام مهربانوی صبور من! خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است. روزگاری دور، لب حوض سیمانی لب پریده آن

خاتون من تو بگو حیف این دشت نیست؟
زنگ زدی بپرسی امروزم چطور گذشت؟ مرا ببخش مهربانو، وسط جاده بودم . از زمین بخار بلند می شد شکل نفس های یک هیولا. نمی توانستم مکالمه مان

سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم.
مهربانوی من سلام سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم. از راه دور اگر جویای حال منی باید بگویم خوب نیستم. به سرم

خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است.
مهربانوی من، شهبانوی من سلام مهربانوی صبور من! خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است. روزگاری دور، لب حوض سیمانی لب پریده آن حیاط قدیمی و مات، زیر درخت تک افتاده کُنار، در حاشیه آن چهار کنج غمگین، رخت های چرک من و برادرم را با رختشوی کهنه ات می [...]

خاتون من تو بگو حیف این دشت نیست؟
زنگ زدی بپرسی امروزم چطور گذشت؟ مرا ببخش مهربانو، وسط جاده بودم . از زمین بخار بلند می شد شکل نفس های یک هیولا. نمی توانستم مکالمه مان را ادامه بدهم. می رفتم به سمت ده لیدیسته – دهی که همه اهالی اش قتل عام شده اند در هفده کیلومتری پراگ- وسط بزرگراه میراندم رو [...]

سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم.
مهربانوی من سلام سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم. از راه دور اگر جویای حال منی باید بگویم خوب نیستم. به سرم زده امشب زیر باران بمانم، هفت ترانه برای هفت زخم ناسور کودکان دنیا بسرایم چون اینجا هر جا که سرک می کشی نبض مرگ است که می [...]

خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است.
مهربانوی من، شهبانوی من سلام مهربانوی صبور من! خوشبختی و بدبختی آدمها بی هیچ قاعده ایی یک جهش ژنتیکی است. روزگاری دور، لب حوض سیمانی لب پریده آن

خاتون من تو بگو حیف این دشت نیست؟
زنگ زدی بپرسی امروزم چطور گذشت؟ مرا ببخش مهربانو، وسط جاده بودم . از زمین بخار بلند می شد شکل نفس های یک هیولا. نمی توانستم مکالمه مان

سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم.
مهربانوی من سلام سلام میکنم از راه دور و گوشه دامن گلدارت را می بوسم. از راه دور اگر جویای حال منی باید بگویم خوب نیستم. به سرم