Tags گزارش ها و یادداشت ها هرات، شهری شبیه به شهر من VadmiN سپتامبر 11, 2018 مسجد جامع هرات – افغانستاندم غروب یک روز خردادماه زیر آسمان هرات تمام غربت تهرانم را بهآنی گم میکنم. بعد
Tags گزارش ها و یادداشت ها نگاهی به جنبش زنان در افغانستان VadmiN نوامبر 1, 2017 [vc_row][vc_column][vc_column_text] یکی دو روز مانده به عید نوروز سال ۱۳۹۴ بود که یک ویدئوی تکاندهنده افکار عمومی جامعهی فارسیزبان را
Tags گزارش ها و یادداشت ها ایرانیانِ اعدامی در زندانهای مالزی VadmiN سپتامبر 10, 2017 [vc_row][vc_column][vc_column_text] آنها از فراموششدگانِ جهاناند، روزگارشان در هیچ کتاب سرنوشتی نوشته نشده، نه برای کسی در این سوی میلهها مهماند،
Tags گزارش ها و یادداشت ها جای پای شعر و حمام و شراب شیراز در زنگبار VadmiN آگوست 23, 2017 [vc_row][vc_column][vc_column_text] اولین بار یکی از دوستانم موضوع مهاجرت سازمانیافتهی شیرازیها به زنگبار در هزار سال پیش را برایم تعریف کرد.
Tags گزارش ها و یادداشت ها نامه یک دانش آموز دهه پنجاهی به مدیر ارزشی دبیرستانش VadmiN آگوست 22, 2017 [vc_row][vc_column][vc_column_text] خانم «رستگار»؛ سلام مرا بعد از سی سال و از این سوی دریاها بپذیرید؛ بگذارید صادقانه بگویم این روزها
Tags گزارش ها و یادداشت ها دشمن هرگز در نمیزند VadmiN دسامبر 30, 2016 [vc_row][vc_column][vc_column_text] در تمام جنگها، زنان بیش از تمام جنگزدگان آسیب میبینند. یکی از بدترین این آسیبها تجاوز و بهرهکشی جنسی
Tags گزارش ها و یادداشت ها اجسادی که دیکتاتورها را میترسانند VadmiN اکتبر 18, 2016 [vc_row][vc_column][vc_column_text] چهل سال از گردهمایی «مادران پلازا دومایو» در میدان اصلی شهر بوئنوس آیرس میگذرد، مادران آرژانتینی که فرزندانشان را
Tags گزارش ها و یادداشت ها چرا از طلاق میترسیم؟ VadmiN جولای 26, 2016 [vc_row][vc_column][vc_column_text] ممکن است بارها با هم جنگیده باشید، ممکن است هیچ کدامتان آدم بد ماجرا نباشید اما از سر خشم
Tags گزارش ها و یادداشت ها بی مریم، حماسه ی زنی که ازخاطر ایل نمی رود VadmiN مارس 8, 2015 [vc_row][vc_column][vc_column_text] برای من درگذر از مادرم، «بیمریم» همیشه خاطره یک زن اثیری، افسانهای و ماورایی، پر از شگفتی و رمز
Tags گزارش ها و یادداشت ها ترس از دیکتاتورها در آثار هرتا مولر VadmiN نوامبر 11, 2013 [vc_row][vc_column][vc_column_text]مجموعه داستان «زمین پست» نوشته هرتا مولر با داستان «خطابه مراسم خاکسپاری» شروع میشود. این داستان به طرز غریبی زیر