اجسادی که دیکتاتورها را میترسانند
[vc_row][vc_column][vc_column_text] چهل سال از گردهمایی «مادران پلازا دومایو» در میدان اصلی شهر بوئنوس آیرس می‌گذرد، مادران آرژانتینی که فرزندان‌شان را
چرا از طلاق می‌ترسیم؟
[vc_row][vc_column][vc_column_text] ممکن است بارها با هم جنگیده باشید، ممکن است هیچ کدامتان آدم بد ماجرا نباشید اما از سر خشم
سلام بر مهربانوی آن ور مرز و آن شهر دورِ دور
جویای حالم اگر باشی ملالی نیست جز دوری دست های تو که بالش خواب امنم می شدند آن روزها و
مادر! استانبول آخرین غنیمت من بود از روزهای عاشقی. نگذار ویرانه اش کنند.
با هر بمبی که منفجر می شود یک تکه از دلم به یغما می رود مهربانوی دورمانده. حالا استانبول هزار
نوشتن اندوه مرا تسکین می دهد
[vc_row][vc_column][vc_column_text]مریم دهکردی نبشت دات کام ماهرخ غلامحسینپور می‌گوید موجود روایتگری در اوست. اینتعریف او از داستانگویی است. می‌گوید هر رویدادی
بی مریم، حماسه ی زنی که ازخاطر ایل نمی رود
[vc_row][vc_column][vc_column_text] برای من درگذر از مادرم، «بی‌مریم» همیشه خاطره یک زن اثیری، افسانه‌ای و ماورایی، پر از شگفتی و رمز
ادبیات برای من یعنی؛ سرخوشی
[vc_row][vc_column][vc_column_text]گفت‌وگو با ماهرخ غلامحسینپور نگاهی به مجموعه داستان «مرا هم با کبوترها پر بده» محمد تنگستانی «مرا با کبوترها پر
ترس از دیکتاتورها در آثار هرتا مولر
[vc_row][vc_column][vc_column_text]مجموعه داستان «زمین پست» نوشته هرتا مولر با داستان «خطابه مراسم خاکسپاری» شروع می‌شود. این داستان به طرز غریبی زیر
زنان زندگی آلبر کامو
[vc_row][vc_column][vc_column_text] ماهرخ غلامحسین پور هفتم نوامبر امسال مصادف با صدمین سالروز تولد آلبر کامو، نویسنده، نمایشنامه نویس، خبرنگار و فیلسوف